عاشقان شهدا جمعه 29 مهر 1390برچسب:, :: 20:33 :: نويسنده : علیرضا
روایتی از ناخدایکم عباس برومندگذری بر نقش هواناوها در دوران دفاع مقدس
در چنین شرایطی که شناورها نمی توانستند به مردم کمک برسانند و همچنین بالگردها نیز به دلیل وجود کابلهای فشارقوی با محدودیت مواجه بودند، هواناوها نقش اساسی در رساندن کمکهای دارویی و غذایی به مردم ایفا کردند.
در روز اول جنگ که دشمن فرودگاه مهرآباد را مورد بمباران هوایی قرار داد...
![]() عبور از اروندرود که محل اصلی مأموریتهای هواناو بود، با جریان شدید آب و وجود جولان، نیزار، کانالهای طبیعی و مصنوعی و همچنین سواحل نامناسب، همراه بود. علاوه بر این، دشمن در تمام طول اروندرود برای ما تله گذاشته بود سال 1346 وارد نیروی دریایی ارتش شدم، پس از موفقیت در کنکور و آزمایش های بدنی، برای گذراندن دوره های تخصصی به کشور انگلیس اعزام شدم. پس از اتمام دوره در سال 53 به میهن بازگشتم. به محض ورود به کشور، با درجه ناوبان یکمی به عنوان اسکادران هواناو به جزیره خارک اعزام شده و تا سال 57 به عنوان افسر عملیات و افسر آموزش مشغول به کار بودم. بعد از انقلاب اسلامی به عنوان فرمانده اسکادران به مدت چهار سال به خدمت خود ادامه داده و پس از آن نیز به مدت سه سال به عنوان فرمانده پایگاه دریایی خارک به انجام وظیفه پرداختم. سپس به تهران آمده و طی مأموریت های 15 و 20 روزه به مناطق جنگی رفته و مجدد به پایگاه تهران باز می گشتم. اسکادران هواناو که کار خود را در جزیره خارک آغاز کرده و از همان ابتدا، کار جست وجو و پشتیبانی از سکوهای نفتی و کمک به مردم منطقه را انجام می داد. یکی از مأموریتهایی که توسط اسکادران انجام شد، تخلیه جزایر تنب و ابوموسی از نیروهای بیگانه و استقرار نیروهای خودی در این جزایر و برافراشتن پرچم ایران در جزایر سه گانه بود که در سال 1351 انجام شد. از دیگر مأموریتهای اسکادران هوایی می توان به نقش مؤثر این بخش از ارتش در کمک رسانی به مردم در سیل خوزستان در سال 58 اشاره کرد. در چنین شرایطی که شناورها نمی توانستند به مردم کمک برسانند و همچنین بالگردها نیز به دلیل وجود کابلهای فشارقوی با محدودیت مواجه بودند، هواناوها نقش اساسی در رساندن کمکهای دارویی و غذایی به مردم ایفا کردند. در روز اول جنگ که دشمن فرودگاه مهرآباد را مورد بمباران هوایی قرار داد، پیامی به ما در جزیره خارک رسید که احتمال حمله هوایی به جزیره خارک 100 در صد است و همه چیز باید در حالت آماده باش باشد. من در این زمان فرماندهی اسکادران هواناو این جزیره را بر عهده داشتم. سه فروند هواناو به همراه تعدادی از پرسنل ما کار پشتیبانی از جزایر را انجام می دادند و من به عنوان تنها خلبان حاضر در جزیره به همراه یک کمک خلبان، کار تخلیه پرسنل غیرنظامی جزیره را انجام داده و آنها را به بوشهر انتقال دادیم. هنگام بازگشت، اطلاع داده شد که یکی از تانکهای شرکت نفت مورد هدف قرار گرفته است. دو سرتی دیگر مسافران را به بوشهر انتقال دادیم و تا شب، فردی باقی نمانده بود که تخلیه نشده باشد؛ جز تعداد اندکی که آنها هم شبانه و با لنج از جزیره خارج شدند. زمانی که آبادان در محاصره کامل قرار داشت، تمام خطوط مواصلاتی قطع شده، خرمشهر به اشغال درآمده بود، پرسنل آب آشامیدنی نداشتند و نیروها و تجهیزات آنها نیز در کمترین حد ممکن بود؛ هر وسیله ای هم که می خواست به نیروها کمک برساند، از طرف دشمن مورد هدف قرار می گرفت. تنها وسیله ای که می توانست در شب به انجام عملیات بپردازد و از بندر امام و از خورها به بندر خسروآباد برود، هواناو بود. ما، مهمات و نیروهای نظامی با تمامی تجهیزاتشان را به منطقه مورد نظر منتقل کرده و در مسیر بازگشت، مجروحین و پرستاران را از منطقه تخلیه می کردیم. ادامه مطلب ... پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 20:54 :: نويسنده : علیرضا
1 . عمليات پل نادري :
جبهه : جنوب موقعيت : غرب دزفول تاريخ : 23/7/1359 نوع تک : گسترده فرماندهي : ارتش سازمان : ارتش استعداد نيروهاي درگير : ايران : 10 گردان پياده و زرهي عراق : 27 گردان پياده ، زرهي و مکانيزه هدف عمليات : بازپس گيري مناطق اشغالي در غرب دزفول تلفات انساني عراق : نامشخص توضيحات : نخستين حمله رسمي ايران ، با فرماندهي مستقيم بني صدر توسط لشکر 21 حمزه در منطقه غرب دزفول به علت عدم شناخت نيروهاي ايراني از استعداد قواي دشمن کاملاً شکست خورد . *** ادامه مطلب ... پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : علیرضا
دهم شهريورماه سالروز شهادت سردار بزرگ سپاه اسلام، شهید محمود كاوه است. ![]()
![]() فعاليتهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ![]()
![]()
![]()
ادامه مطلب ... پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : علیرضا
جانباز شهید سید مجتبی علمدار در تاریخ 11 بهمن ماه 1345 هنگام اذان صبح در یک خانواده متدین و مذهبی در شهرستان ساری به دنیا آمد. ![]() سيد مجتبي كه مداح اهل بیت (ع) هم بود در تاریخ 11 بهمن 1375 ـ سالروز تولدش ـ در اثر جراحات شيميايي به سوی معبود خود شتافت. ![]() مزار شهید بزرگوار سید مجتبی علمدار شهید سید مجتبی علمدار برای نزدیکی به خدا با خود عهدهایی بسته بود. در این روزها و شب های مبارک ماه رحمت و برکت ـ رجب ـ که بهانه های خوبی داریم تا به خدا نزدیکتر شویم، نگاهی داریم به آن عهدها که باید آنها را قوانین شهید علمدار بنامیم و چه خوب است که الگوی راهمان باشند: ![]()
![]()
پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : علیرضا
روايتي از اجلاسيه شهداي استان فارس واي كه چقدر تشنهام، سالهاست كه تشنهام، تشنه آن جرعه آب مانده بر قمقمه همرزمم كه گلويش، لب تشنه،به تير خصم شكافت، تشنهام به شبهاي كميل و نواي امن يجيب...، زمزمههاي عاشقترين مردان عالم آن هنگام كه از گناه ناكرده استغفار ميكردند و بر درگاه پروردگار شهادت را التماس. چه گلباراني است در اين شهر، به هر سو رو ميگرداني، ياراني را ميبيني كه رفتند، سهم تو زمين بود و سهم آنان آسمان. سهم تو ماندن بود و حسرت. هفته گذشته کنگره سرداران و بيش از 14 هزار شهيد استان فارس در شيراز برگزار شد. آنچه ميخوانيد گزارش گونهاي از اين همايش است. آسمان شيراز آبيتر و بلندتر از هر زماني ديگر برخود ميبالد كه ميزبان مهماناني از جنس نور و آفتاب است، شيراز اينروزها بهراستي شهر گل است و دههاي خاطرهانگيز و ملكوتي را تجربه ميكند. چشم كه باز كني، در هر طرف خورشيدي ميبيني كه طعنه به آفتاب ميزند در آسمان شهر ولايي شيراز، در شهري كه پيرامون حريم امن يكي از ملكوتيترين انسانهاي عالم بر پهنه دشتي در ميانه كوهسار زاگرس، بر خاك نقش بسته. در هر كوي و برزن عطر شهادت است كه استشمام ميشود، مشام را عطرآگين كرده و روح را پر ميكند از معنا و جلوهاي ديگر برابر ديدگانت بر پرده هستي نقش ميبندد،جلوهاي كه يادآور روزها و سالهاي حماسه و ايثار و شهادت است، روزگاري كه مردان، رمز جاودانگي را فرياد زدند و جاودانه شدند. اينروزها دل آنهايي كه روزهاي بيشماري در وانفساي روزگار سرگردان در ميان زمينيان اسير و گرفتار بودند و چراغ بهدست پي ياران ملكوتيشان به هر كجا چشم ميدوانيدند،چه تپيدني دارد،نواي عشق و مستي بهگوش ميرسد از نهانخانه دلهايشان كه در اين سالها خانه ناگفتهها بود. ميشنوي صداي عرشيان كه فرشتههاي عرش همراهيشان ميكنند و فضا را پر كردهاند از شميم يار، ملكوتياني كه تاب خاك نياوردند و رفتند. اين روزها با هر نفس، وجودت پر ميشود از هوايي روحاني،عطري مست و مسخكننده، شميمي كه بوي خاك خاكريزهاي جنوب غرب ميدهد، بوي دشتهاي خوزستان و كوهسارهاي غرب. بوي خلوص و خلوت و عشق، بوي ايثار و شهادت، بوي مردي و مردانگي، و ميشنوي صدايي كه همنوا در همهجاي شهر پژواك ميكند و ميبيني كاروانياني كه چه خوب عشق و به پاي عشق جان دادن را معنا كردند. بياختيار ميشوي و در ميان صندوقچه، چفيه و پيشاني بندت را جستو جو ميكني و نشاني تربت شهيدان را از بوي يادگاريهاي آن دوران ميجويي!! چقدر تشنه بودي و نميدانستي چه ولعي دارد جانت براي چشيدن طعم تشنگيهاي گرم خوزستان. چقدر دلت هواي نواي دعاي فرج را دارد كه در سحرگاه جبههها، در گوشات، نرم و ظريف، عشق به معشوق را نجوا كند. چه دلتنگي براي شبهاي جمعه و صداي دعاي كميل و استغاثه پاكترين مردان خدا كه زمين را اسارت گاهي بيش نميديدند و در بند خاك، ماندنشان نبود. اين روزها دلت هواي دوركعت عشق دارد، دلت هواي سجده بر خاك غريبانه جنوب كه يادآور خاك كربلا بود و هرگاه به آن نظر ميكردي، اباعبدالله الحسين (ع) در نگاهت متجلي ميشد با آن لبهاي تشنه و تو سوختي در انتظار طلبيده شدن. تو طالب نبودي يا نيازت به درگاه احديت مقبول نيفتاد كه ياران رفتند و تو ماندي اين زمين و همه وانفساهايي كه از آن هراس داشتي. اين روزها آفتاب مهمان دارد و از هر سو نور است كه بر شيراز ميتابد،شهر نورانيتر شده، روحانيتر، حال و هواي جبهه در سرت غوغا ميكند،مدام حال رفتن داري، دوباره سرت پرشده از شيدايي و مستي،باز هواي يار داري و شوق ديدار. اين روزها دوباره به يادت آمده آنگونه كه بايد عاشق نبودي، آنگونه كه بايد بندگي نكردي،اگرنه تو ماندني نميشدي و حسرت رفتن را بهدل نميگرفتي! شيراز اين روزها بهراستي پر از معرفت است،ميزبان شهدايي كه دينشان بر دوشهاي مردمانش سنگيني ميكند،اگرچه ندانند. كو چفيهام تا گونههاي خيس از اشكم را دلداري دهد، كو چفيهام تا عرق شرمندگي را بزدايد از پيشانيام، كو چفيهام تا سجاده نمازم باشد و عباي دوشم در هنگامه برپا كردن نماز، كو چفيهام كه هنوز هم هر وقت دلم ميگيرد، با آن درد دل ميكنم تا سبك شوم. واي، بر پيشانيام جاي پيشانيبند يا فاطمه زهرا(س)، خالي است، سالهاست كه حسرت نشستن نام حسين (ع) و فاطمه (س) بر پيشانيام دلم را سوزانده. سالهاست حسرت خاكي شدن، بيپر شدن، در بند زمين گرفتار ماندن، دلم را ميسوزاند و جز اشك همنوايي ندارم. امروز چه گلباراني است در اين شهر، به هر سو رو ميگرداني، ياراني را ميبيني كه رفتند، سهم تو زمين بود و سهم آنان آسمان. سهم تو ماندن بود و حسرت. سهم آنان رفتن و خدايي شدن، سهم تو سراب بود و سهم آنان آب زمزم كوثر، تو به سراب دلخوش داشتي و خاكي بودي و آنان خود معناي آب. واي كه چقدر تشنهام، سالهاست كه تشنهام، تشنه آن جرعه آب مانده بر قمقمه همرزمم كه گلويش، لب تشنه،به تير خصم شكافت، تشنهام به شبهاي كميل و نواي امن يجيب...، زمزمههاي عاشقترين مردان عالم آن هنگام كه از گناه ناكرده استغفار ميكردند و بر درگاه پروردگار شهادت را التماس. اين روزها هر كوي و برزني كه سر بزني، خيال رفتن دوباره بهسرت ميزند، نياز به استغاثه به دلت رجوع ميكند و سجاده عشق ميگستراني تا شهدا را واسطه گذشتن خدا از گناهانت بگيري شايد پابندت باز شود و دل بركني از اين زمين و هرچه ريا و تكبر و نيرنگ در آن نهفته است. شايد خدا رحمتش دوباره شامل حال تو شود و بالهاي پروازت را جاني دوباره ببخشد و مهياي پريدن شوي، زنجير از دست و پا بكني و از زمين كنده شوي،اين روزها روز پريدن است. روز گوش دادن به نجواي دل، روز با دل بودن. روز عذر تقصير آوردن و استغاثه كردن. اين روزها شهر پر از روح بلند شهدايي است كه آمدهاند تو را به ياد خودت بياورند و بگويند: اشرف مخلوقات، كجايي؟ چه ميكني با خودت، با انسانيتت، با مسلمانيت... اين روزها شهر بوي عشق ميدهد،حس پرواز دارد هركه هوايي در سرش مانده، بوي مسلماني ميآيد از هر كوي و برزن،بوي شهادت، ايثار و رشادت، كاش قدرش را بدانيم. پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : علیرضا
او كه غريب خاك بود و آشناي آسمان و حجتش بر زمين تنها بر اين بود كه خاك را به افلاك پيوند دهد و باهمت او بود كه توپخانه قدرتمند سپاه اسلام شكل گرفت. نام: حسن نام خانوادگي: شفيع زاده ولادت: 28/ مرداد/1336 در محله ليل آباد تبريز 1354: اخذ ديپلم متوسطه در رشته طبيعي 16/ بهمن/1355: گذراندن دوره آموزش سربازي در پادگان عجب شير 1357: ترك پادگان محل خدمت سربازي در اجراي فرمان حضرت امام(ره) 21/ بهمن /1357: عزيمت به تهران براي حضور در مراسم استقبال تاريخي از حضرت امام(ره) 1358: مسئول حفاظت از بيت شهيد محراب آيتالله مدني(ره) / حضور در جريان سركوب غائله خلق مسلمان - شناسايي و سركوب خوانين و فئودالها در روستاهاي آذربايجان شرقي / راه اندازي بخش رفاه سپاه تبريز و تأمين اقلام مورد نياز مردم 1359: جانشين سردار سرلشكر پاسدار شهيد مهندس مهدي باكري در عمليات سپاه اروميه / پاكسازي شهر اشنويه و ساير شهرهاي آذربايجان غربي از لوث ضد انقلاب / حضور در مناطق عملياتي جنوب (ايستگاه 7 آبادان) 1360: رئيس ستاد تيپ كربلا / عمليات طريق القدس 1361: معاون تيپ المهدي / عمليات فتح المبين / فرمانده توپخانه سپاه / عمليات بيت المقدس / راهاندازي توپخانههاي لشكري در يگانهاي سپاه 1362: راه اندازي مركز آموزش و دانشكده توپخانه سپاه در اصفهان / هدايت آتش توپخانه سپاه اسلام در عملياتهاي بيت المقدس / رمضان / مسلم بن عقيل / والفجر مقدماتي / والفجر يك / والفجر 2 / والفجر 4/ خيبر / بدر / والفجر 8 / كربلاي 4 / كربلاي 5 / كربلاي 8 / كربلاي 10 8/2/1366: شهادت در عمليات كربلاي 10 / منطقه عملياتي ماووت پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : علیرضا
سردار شهيد محمد رضا موحد دانش، يكي از فرماندهان گردان سلمان لشكر 27 محمد رسول الله (ص) پنج شنبه 28 مهر 1390برچسب:, :: 14:2 :: نويسنده : علیرضا
گردآوری /حسين زكريايي عزیزی درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |